تهوع


Some of this days/ you´ll miss me honey
جلوي آينه مي ايستد به موهايش که حالا به زور تا روي شانه هايش می رسد ، دستی مي کشد . چند ثانيه اي به خودش زل مي زند ، بعد از آينه و تصويرش فاصله مي گيرد به سراغ کتابهاي نيمه خوانده اش مي رود ، تهوع ژان پل سارتر را انتخاب مي کند :
" به گمانم که خود منم که تغيیر کرده ام ؛ اين ساده ترين راه حل است و همچنين ناخوشايندترين ، ولي بالاخره بايد تصديق کنم که من در معرض اين دگرگونيهاي ناگهاني هستم . چيزي که هست من خيلي به ندرت فکر مي کنم ، بنابراين انبوهي از مسخهاي کوچک بي آن که ملتفتشان باشم درونم انباشته مي شود و بعد ، روزي از روزها،يک انقلاب درست و حسابي اتفاق مي افتد . اين همان است که به زندگيم جنبه ناهموار و ناهمسازي را داده است. " (۱)
کتاب را مي بندد .
"اين ساده ترين راه حل است"با خودش زمزمه مي کند .
بلند مي شود ... جلوي آينه می ایستد و دوباره خودش را ورانداز مي کند ...
: " هنوز زيبايي دختر، Some of this days , you´ll miss me honey" بلند اين جملات را تکرار مي کند ...
تيغ را بر مي دارد يک برش افقي روي پيشاني اش ...
 تصوير قرمز مي شود .
---------------------------------------------------------------------
۱.ص 70 تهوع ژان پل سارتر
۳. کتاب "زنده باد مرگ فرناندو آرابال "رو حتمن بخونيد .
۴. فيلمهاي معرکه "داگ ويل" و" ماندرلاي" و" بهار و تابستان و پاييز و زمستان..و بهار" رو حتمن ببينيد .
۵.ديدی آخرش مُردَمُ دريا رو نديدم ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر