من مثل آدمی هستم که می ترسم. از این می ترسم که مرا ترک کنند . از آینده می ترسم . از دوست داشتن می ترسم . از خشونت ، از عدد ، از ناشناخته ، از گرسنگی ، از بدبختی ، از حققیقت می ترسم . 1. بخشی از کتاب می گوید ویران کن مارگریت دوراس 2. شبی از شبهای زمستان مسافری اسم کتابی از ایتالوکالوینو است ، انتخاب این اسم سلیقه ای است . گرچه از خواندن کارهای کالوینو لذت می برم ولی افکارم هنوز به آن شدت نیست ! |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر