یک تن دادنِ غمگین...

1. از زمان کودکی تا الان همه برایمان تکرار می کنند که خیانت نفرت انگیز ترین چیزی است که می توان تصور کرد . اما خیانت کردن چیست ؟

تعریفی که میلان کوندرا در رمان بارِ هستی اش دارد این است :

" ازصف خارج شدن ... خیانت از صف خارج شدن و به سوی نامعلوم رفتن است . سابینا هیچ چیز را زیباتر از به سوی نامعلوم رفتن نمی داند .

او معتقد است اگر به شخصی خیانت شود که به خاطر او به شخصِ دیگری خیانت شده است ، بدین معنا نیست که با آن شخصِ دیگر از درآشتی در آید .نخستین خیانت جبران ناپذیر است ، و از طریقِ واکنشِ زنجیره ای خیانتهای بعدی رخ می دهد که هر کدام آنها ، ما را بیش از پیش از خیانت پیشین دور می کند . "

*سابینا : یکی از شخصیتهای اصلی رمانِ بارهستی است . شخصیتی که من همیشه به او غبطه می خورم و اگر قرار باشد تغییر و تحولی در زندگی بشر رخ دهد، در دوره بعدی زندگیم (قضیه تناسخ البته از نوعِ انتخابی اش) نقشِ سابینا و جسارتِ سابینا را انتخاب می کنم .

2.هارولد پینتر ،نمایشنامه نویس معروف انگلیسی ،32 سالِ پیش نمایشنامه ای نوشته است با عنوان " خیانت"

موضوعِ نمایشنامه همانطور که از اسمش مشخص است در موردِ خیانت است .

نمایشنامه با حرکتِ معکوسِ زمان آغاز می شود . صحنه اول_ زمان حال _در یک بار _" زن و مردی در یک بار انگلیسی ...که درباره گذشته شان حرف می زنند..." در اپیزودهای بعدی به گذشته و به اولین باری که خیانت شکل گرفت ، می رسد...داستانِ سه نفر ، یک زن و یک شوهر و یک دوست قدیمی که هر سه نفر به نوعی به طرفِ مقابلش خیانت می کند و تصور هرکدام این است که طرفِ مقابلش از ماجرا بی خبر است ولی... مخاطب در اینجا با چندین شکلِ مختلف از خیانت روبرو می شود که به نوعی با خاطرات شخصی هر کدام از ما مطابقت دارد !

این کتاب کوچک جیبی 127 صفحه ای را می توانید (با سرعت پایین) یک ساعته بخوانیدش . ترجمه اش را نگار جواهریان و تینوش نظم جو انجام داده اند و از سری کتابهای دور تادور دنیای نشر نی است.

* حرکتِ معکوسِ زمان اتفاقی است که اخیرا در سینمای ایران نیز متدوال شده است . صداهای فرزاد موتمن نمونه ای از این نوع فیلمهاست . فیلمِ متوسطی که من هرگز نفهمیدم چرا مورد بی مهری مسئولان قرار گرفت و پخشش با این همه تاخیر صورت گرفت !

همین جا تاکید می کنم شبهای روشن فرزاد موتمن برایم در صدر بهترین هاست و صداها نتوانست این نقش را داشته باشد .

** معرفی کتاب مثل ِ تیتراژِ ابتدایی فیلم ِ صداها شد !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر